زهرا ساداتزهرا سادات، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

ninidokhmal

روانشناسی کودک

1392/8/21 13:40
نویسنده : هدیه
111 بازدید
اشتراک گذاری
یک روانشناس برخنداندن روزانه حداقل 10 دقیقه کودک برای پرورش خلاقیت تاکید کرد.
ریشه شکل‎گیری خلاقیت، در تربیت فرزند است و تربیت فرزند سخت‏‎ترین کار است. کودکان اگر عزت نفس داشته باشند خلاقیت دارند و یکی از راه‎های افزایش عزت نفس وقت گذاشتن برای کودک است. به‌عنوان مثال برای پرورش گل‎های یک باغچه باید به آن رسیدگی کرد و وقت گذاشت.

ی افزود: بازی با کودک، کتاب خواندن برای او و نوازش آن از روش‎های پرورش عزت نفس و خلاقیت کودک است. اولیاء باید یاد بگیرند که به حرف‎های کودک گوش دهند البته باید توجه کنند که ادای گوش دادن را درنیاورند بلکه با احترام قائل شدن به او تمام حرف‎های او را به دقت گوش کنند و حتی اگر نیاز باشد کار خود را تعطیل نمایند.

این روانشناس افزود: کودک تا 7 سالگی محتاج به کمک است و نمی‎تواند کارهای ریز را به خوبی انجام دهد، پس اگر در این دوران کودک نتوانست کارهایش را به خوبی انجام دهد و به‌عنوان مثال غذای خود را زمین ریخت او را زیر سوال نبرید زیرا این عمل تلقینی برای کودک است که نمی‎تواند کارهای خود را انجام دهد.

وی خاطرنشان کرد: اولیاء به دنبال موقعیت‎های تشویقی برای کودکان خود باشند به عنوان مثال اگر کودک پازل ساده‎ای را توانست درست کند یک جایزه ساده به او بدهند و کودک خود را با کسی مقایسه نکنند. این موضوع نه تنها برای کودکان بلکه برای تمام افراد صادق است، زیرا هر کس منحصر بفرد است و استعداد آنها نباید با کسی مقایسه شود.

مقدم اظهار کرد: والدین برای کودکان خود لحظات خاطره‎انگیز درست کنند و روابط احساسی و عاطفی با آن داشته باشند. نوازش کودک توسط مادر به دوران کودکی محدود نمی‎شود و گاهی نیاز است مادران نوجوانان خود را نوازش نمایند.

وی تصریح کرد: در بسیاری از کلینیک‎‌های روانشناسی تختی برای نوازش در نظر گرفته شده است که مادر روی آن می‏‌خوابد و کودکی روی در روی مادر قرار می‎گیرد و کودک خود را نوازش می‎کند، زیرا نوازش در دوران کودکی یک عطش است و اولیاء باید به‌طور مرتب به دنبال موقعیت‎های نوازش کودک خود باشند.

این روانشناس یادآور شد: اولیاء بایدها و نبایدها را در ارتباط با کودک خود به حداقل برسانند، زیرا امر و نهی خلاقیت را می‎کشد و در پی اندیشیدن تمهیداتی در یک محیط بسیار امن کودک را آزاد بگذارند تا کارهای خود را انجام دهد و نگران این نباشند که کودک لباس خود را کثیف کند و یا با دست خود غذا بخورد. 

 منبع: خبرگزاری ایسنا
 
 
 
آنها درخلوت با خود می‌اندیشند: « اگه هیولایی در اتاق دختری بود که دیشب مامان داستانش را تعریف می‌کرد، پس ممکن است در اتاق من هم هیولا باشه! »

یا اگر یکی از خواهران یا برادرانش از تاریکی بترسد احتمالا دلیل خوبی است که او هم تصمیم بگیرد بترسد!

واکنش شما به ترس کودک
_ هرگز کودکتان را برای ترسش مسخره نکنید، تحقیرش نکنید یا برایش دلیل منطقی نیاورید

این کارها به او نشان می‌دهد شما خطری که از نظر او بسیار واقعی است را درک نمی‌کنید و حتی ممکن است بیشتر احساس ترس کند چون احساس می‌کند شما نمی‌توانید از او محافظت کنید. به علاوه، مسخره کردن باعث می‌شود که عزت نفسش را از دست بدهد.

_ اگر هراسان از خواب پریده، به او اطمینان دهید که خواب رخدادی واقعی نیست و او در امنیت است.
اگر لازم باشد چراغ را روشن کنید، بغلش کنید و مدتی کنارش بخوابید.

چراغ اتاق را تا زمانی که ترس کودک از بین برود روشن بگذارید.

_ اگر تصمیم گرفتید اتاق را ترک کنید، در اتاق را کمی باز بگذارید تا نور بیرون به داخل اتاق بیفتد و کودک صدای شما یا کارهایتان را بشنود.

آنچه که باید انجام دهید
_ به ترسش اهمیت بدهید

اجازه بدهید در مورد آن حرف بزند. هرگز نگویید بچه‌های بزرگ نمی‌ترسند. اطمینان‌دهنده باشید. به او بگویید: « اگه بخوای کنارت می‌مونم ».
_ با تصورات او پیش بروید؛ یعنی اگر اصرار دارد که یک غول در کمد لباسهایش است، کمد را باز کنید و آن را بگردید.

_ حتی می‌توانید یکی از عروسک‌های مورد علاقه‌اش را به عنوان محافظ خود انتخاب کنید یا به کودکتان جملات خاصی یاد بدهید که با آن غول را ناپدید کند.

_ ارتباطی مطلوب به وجود آورید
زمانی که نیمه‌های شب صدای کودکتان را می‌شنوید، نزدش بروید و او را در تاریکی آرام کنید.

_ بازی‌هایی را با هم امتحان کنید که با چشمان بسته چیزهای خوب مثل بستنی یا قلعه شنی کنار ساحل را تصور کند.

_ از این‌ که اتاق کودک فقط مکانی برای استراحت و خواب او باشد پرهیز کنید؛ اتاق او باید مکانی شاد و فارغ از احساسات منفی باشد.

_ شجاعتش را تحسین کنید
زمانی که کودکتان بر ترسش غلبه می‌کند را بسیار بزرگ کنید. اهمیتی ندارد که این گام چقدر کوچک بوده است. اگر او تمام شب را در حالی که چراغ خاموش است در تختش گذرانده باشد، یک جشن کوچک بگیرید یا یک هدیه کوچک را در عوض برایش آماده کنید.

چگونه از ترس جلوگیری کنیم
خواندن کتاب و قصه، یا تماشای فیلم و سریال‌های ترسناک را برای کودکتان ممنوع کنید. یادتان باشد که قطعاً تهدیدهایی مثل «اگر درست رفتار نکنی آقا غوله میاد تو رو می‌بره» را نباید به هیچ وجه بر زبان آورید.
 به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب «کلیدهای کشف و پرورش استعداد در کودکان» که به قلم دُن وینهاوس استاد دائمی بخش آموزش در مرکز تدریس، یادگیری و تحقیقات دانشگاه کلرداوی جنوبی نوشته و توسط اکرم قیطاسی ترجمه شده است. این کتاب از سوی انتشارات صابرین که عضو انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان است، روانه بازار شده است.

مجموعه کتاب‌های کلیدهای تربیت کودکان و نوجوانان با وجود ارتباط موضوعی، هر کدام از نظر مطلب مستقل هستند. آمادگی برای زایمان، روش‌های مناسب و صحیح شیر دادن، تولد فرزند دوم، نقش پدر در تربیت کودک، پرورش کودک تیزهوش، آموختن به کودکان درباره خدا، پرورش فرزندان امیدوار و موفق، کلیدهای رفتار با نوجوانان و ... به روش‌ها و مشکلات تربیتی کودکان و نوجوانان تا سنین بلوغ می‌پردازد.

کتاب «کلیدهای کشف و پرورش استعداد در کودکان» در 12 فصل استعداد چیست؟، تشویق، پیامد تنبیه، از آنها پیروی کنید و به صورتی مثبت رفتارهایشان را اصلاح کنید، مهارت‌های تکوینی، الگو برداری، مسئولیت پردازی، پرستارها و معلمان، تکنیک‌هایی که می‌توانند با فرزندتان به گونه‌ای موثر کار کنید، هماهنگی و گروه‌هایی که در معرض خطر عدم درک استعدادهایشان هستند و د پایان جمع‌بندی تهیه شده است.

مهمترین ویژگی این کتاب آموزش شیوه‌های عملی به والدین است. در هر فصل به توضیح روش‌های کلیدی پرداخته شده است و زبانی ساده برای توضیح مطالب و انتقال آنها به خواننده ارائه می‌کند.

در ابتدای این کتاب درباره منظور از استعداد توضیح می‌دهد: «برای آنکه به کودکان کمک کنیم از زندگی خود نهایت بهره را ببرند، باید در مورد کودکان بیاموزیم و آنها را درک کنیم و به آنها نیز کمک کنیم در مورد خود بیاموزند و خود را درک کنند. این دانش و درکی که آنها به دست می‌آورند، می تواند تبدیل به ابزار نیرومندی شود و به آنها کمک کند معنا و جهت زندگی خود را بیابند و بهترین انتخاب‌ها را داشته باشند. والدین و بچه‌ها از طریق شناخت زمینه‌های استعداد شخصی، اطلاعات بیشتری کسب می‌کنند و می‌توانند در مورد سرگرمی، رشته تحصیلی، برنامه‌ها و اهداف آینده فرزندانشان بهتر تصمیم بگیرند.»

کتاب «کلیدهای کشف و پرورش استعداد در کودکان» برای موارد گوناگونی که در کتاب مطرح کرده است مثال‌هایی آورده است. این کتاب می‌خواهد به والدین کمک کند تا آنچه را که به طور بالقوه در کودکان وجود دارد به صورت بالفعل تبدیل شود، البته به معنای این نیست که قرار است از بچه‌ها افرادی باهوش و نابغه ساخته شود.

 

 

در پایان هر فصل خلاصه‌ای از مطالب ارائه شده در همان فصل آمده است . در فصل پایانی کتاب هم که جمع‌بندی کل کتاب است، می‌خوانیم:

استعداد

به منظور کمک به فرزندانتان در جهت رسیدن به بالاترین سطح زندگی خود، ما والدین باید مطالبی در مورد فرزندانمان یاد بگیریم و درک کنیم و در کنار آن، به فرزندانمان هم کمک کنیم مطالبی در مورد خود یاد بگیرند و درک کنند. این دانش می‌تواند به ما کمک کند تجربیاتی را طراحی کنیم و آنها را به شکوفایی بیشتر استعدادشان رهنمون شویم. در این مسیر، دانش شخصی و درکی که آنها به دست می‌آورند، می‌تواند ابزار قدرتمند‌تری برای کمک به آنها در جهت یافتن معنا، جهت و انتخاب‌های مهم زندگی‌شان باشد. والدین و بچه‌ها از طریق شناخت زمینه‌های استعداد، اطلاعات بیشتری در جهت تصمیم‌گیری برای انتخاب شغل، سرگرمی، مطالب درسی، برنامه‌ها و اهداف آینده کسب می‌کنند.

آگاهی از این نکته که فرزندان شما استعداد زیادی در یک زمینه به خصوص دارند، کافی نیست. والدین باید تکنیک‌هایی داشته باشند که به شکوفایی استعداد آنها کمک کند و در جهت تحقق آن‌ها پیش رود. والدین باید محیطی را ایجاد کنند تا بچه‌ها بتوانند به صورتی فعال، مؤثر، خلاق و با لذت از استعداد خود بهره برند و آگاه باشند که تلاش‌هایشان ارزشمند است و بیاموزند که تجربه روند کار به اندازه نتیجه تلاش‌هایشان ارزش دارد.

تشویق

یک روش برای افزایش این مشارکت و ارتباط در جهت تجربه و یادگیری تحت عنوان تشویق، شامل تکنیک خاص تشویق توضیح داده شد. تشویق یکی از قدرتمند‌ترین ابزارهایی است که والدین می‌توانند به کمک آن استعداد بچه‌ها را شکوفا کنند و به آن حیات بخشند.

پیامد

همراه با تشویق، توصیه می‌شود که والدین از پیامد استفاده کنند. پیامد برخلاف تنبیه، به کودکان می‌آموزد که نگاهی به خود بیندازند، نه آنکه نگاهشان به دیگران باشد، به کارهایشان و تأثیرات احتمالی آن کارها فکر کنند. پیامد همچنین به فرزندان درس مسئولیت‌پذیری می‌دهد پیامد بهترین کاری است که والدین می‌توانند در مورد شکوفایی هر چه بیشتر استعداد فرزندانشان (به هر روش ممکن) انجام دهند تا آنها یاد بگیرند که به خود بنگرند و مسئولیت تصمیم‌هایشان، کارهایشان و نتایج آنچه انجام می‌دهند را به عهده بگیرند.

 

از بچه‌ها پیروی کنید: تغییر جهت مثبت

دو تکنیک دیگر، پیروی از بچه‌ها یا تغییر جهت مثبت، والدین را با روش‌هایی تجهیز می‌کند که تمرین، کشف و یادگیری عمیق فرزندانشان را به دنبال دارد با به کارگیری این تکنیک‌ها، والدین درک بهتری خواهند داشت و خواهند توانست به ارزش‌های مثبت بازی‌هایی که خودشان به آنها جهت می‌دهند، اعتماد کنند و در مواقع لزوم به آنها کمک می‌کند تا جهت بازی را کم تغییر دهند و همان طور که در تمام بخش‌های این کتاب در پی آن بودیم باعث شکوفایی استعداد فرزندان خود شوند.

شکوفایی مهارت‌ها

اگر واقعا می‌خواهیم استعداد فرزندانمان را رشد دهیم، باید هر چه سریع‌تر دست به کار شویم هر چه زودتر نقاط قوت بچه‌ها را شناسایی و تربیت کنیم و زمینه‌هایی که در آنها رشد کندتری دارند توجه کنیم، بهتر است این مسئله اهمیت زیادی دارد که کودکان در سال‌های اولیه زندگی پایه‌های محکمی برای آینده و برای آموزش و یادگیری تحصیلی داشته باشند.

 الگوبرداری

عنصر مهم دیگر برای پرورش استعداد آن است که در بهترین شرایط خود، کامل‌ترین حالت خود باشید و برای فرزند خود پر عشق‌ترین، با توجه‌ترین، با هوش‌ترین، مثبت‌ترین، موفق‌ترین، خشنودترین، متمرکز‌ترین، مؤثرترین و ... الگو باشید. همان طور که این ضرب‌المثل معروف می‌گوید: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست». بزرگسالانی که بچه‌ها را پرورش می‌دهند، باید به گونه‌ای زندگی کنند که امیدوارند فرزندانشان در آینده آن گونه باشند. بچه‌ها مشاهده می‌کنند، گوش می‌کنند و تشویق می‌شوند به صورتی مشابه رفتار کنند به گونه‌ای فعال درگیر رشد و بهبود خود باشند. بچه‌هایی که با آنها هم کنشی دارند، این امر را مشاهده می‌کنند و تشویق می‌شوند به همان صورت رفتار کنند. تمامی تکنیک‌های مختلف دیگری که در این کتاب توصیف شده‌اند، بعید است به اندازه الگوبرداری تأثیرگذار باشند.

 ایجاد حس مسئولیت‌پذیری

از جمله مهم‌ترین ویژگی‌هایی که فرزندان از آن‌ها الگوبرداری می‌کنند، تلاش در جهت بهبود خود، استفاده از فرصت‌ها، بازبینی تصمیم‌ها و مسئولیت‌پذیری است. وقتی فرزندانمان می‌بینند که ما مسئولیت زندگی خود را به عهده می‌گیریم، به علائق خود توجه می‌کنیم، برنامه‌ریزی و آماده‌سازی می‌کنیم، با شجاعت با چالش‌ها مواجه می‌شویم، شکست‌های کوچک را تحت کنترل می‌گیریم و از موفقیت‌ها لذت می‌بریم، هر چه بیشتر از امکانات خود آگاه می‌شوند و این مفاهیم که چگونه در جهت مثبت حرکت کنند، چگونه رشد کنند و چگونه زندگی خود را هدایت کنند، در وجود آنها نهادینه می‌شود.

ما می‌خواهیم فرزندانمان درک کنند چه کسی هستند، اما این امر به سرعت اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه روندی آهسته دارد و اغلب نیازمند آن است که بچه‌هایشمان قدری درد، ناراحتی و شکست را تجربه کنند. ما می‌خواهیم و نیاز داریم /انها را تربیت و محافظت کنیم؛ اما علاوه بر آن نیاز داریم به آنها بیاموزیم که قوی باشند و خود را تربیت کنند و مراقب خود باشند. اگر بیش از حد و در طولانی مدت، کارهایشان را به جای آنها انجام دهیم، خطر ایجاد وابستگی بیش از حد به ما و ایجاد این نگرش در آنها وجود دارد که: «مامان یا بابا مراقب من خواهند بود» و ممکن است این نگرش تا همیشه در آنها باقی بماند و فکر کنند که پدر یا مادر باید مسائل را به جای انها حل کنند. این نگرش به وابستگی و ضعف شخصیتی می‌انجامد و نمی‌گذارد حس قوی مسئولیت پذیری در آنها شکل بگیرد و استعدادشان شکوفا شود.

 مربیان و معلمان

 بخشی از این روند تربیتی شامل ایجاد محیطی برای فرزندان است که تا حد ممکن تقویت کننده باشد ما در صورت امکان دلمان می‌خواهد تأثیرات منفی و موانع مهم مسیر پیشرفت بچه‌ها را کم‌رنگ یا حذف کنیم. (یک بار دیگر باید بین چالش و دلسردی و بین مطالب بسیار ساده و بسیار سخت تعادل برقرار کنیم).

همان‌طور که در فصلهای قبلی در مورد استعداد و تشویق صحبت کردیم، بچه‌ها با استعدادهای مختلفی در زمینه‌های متفاوت و به میزان مختلف و با انواع حساسیت‌ها نسبت به محیطی که با آن در تماس هستند، به دنیا می‌آیند(با نیاز به تشویق در سطوح مختلف). برخی بچه‌ها استعدادی شگفت‌انگیز و نیاز بسیار کمی به تشویق بیرونی دارند و حتی استعدادشان با وجود معلم‌های ضعیف نیز شکوفا می‌شود؛ اما برخی دیگر تعادل و انگیزه درونی چندان قوی‌ای ندارند و قادر نیستند در بهترین حالت خود قرار گیرند و در عین حال با تسلیم شدن و به دنبال راهی ساده‌تر گشتن(مسیری که در آن تنها قسمت کمی از استعدادشان بهره می‌گیرند) نیز کمی فاصله دارند. از آنجا که معمولاً غیر ممکن است والدین بتوانند تشخیص دهند که فرزندشان دقیقاً در چه گروهی قرار دارد، آنها باید نهایت سعی خود را به کار گیرند تا فرزندشان تا حد ممکن با حمایت معلم‌ها و دیگر الگوها در محیطی مناسب وقت خود را سپری کند؛ یعنی در کنار افرادی که احتمالات را بالا می‌برند و نه افرادی که مدام موانع مسیر و محدودیتها را به بچه‌ها یادآوری کنند.

 

تکنیک‌های آموزشی/تربیتی

شما در آموزش بچه‌ها نقشی کلیدی دارید، ما معمولاً نمی‌توانید و نباید مرجع تمام معلومات و پایه همه اطلاعات آنها باشید و قادر نیستید بهترین معلم روی زمین باشید. در حالت ایده‌آل به خوبی نقش یک معلم را برای فرزندتان ایفا می‌کنید، اما تکنیک‌های آموزشی و تربیتی، مهم‌ترین متغیر در بالا بردن استعداد محسوب نمی‌شوند در واقع می‌توانید یک معلم متوسط یا ضعیف باشید و همچنان به خوبی استعداد،تشویق،استفاده از پیامد به جای تنبیه،پیروی از بچه‌ها، فلسفه حمایت از مهارتهای در حال رشد، الگوبرداری،بالابردن حس مسئولیت و انتخاب معلمان فرزندتان در اکثر موارد، مهم‌تر از توانایی خودتان به عنوان یک معلم، مربی یا راهنماست.

کار شما این است که تا حد ممکن محیطی غنی، پایدار و در جهتی مثبت و چالش برانگیز ایجاد کنید. اما لازم نیست به تنهایی تمام اطلاعات و مهارتها را وارد مغز فرزندتان کنید. در عین حال که معلم بودن احتمالاً شغل اصلی شما نخواهد بود، فرصتهای زیادی وجود خواهد داشت که بتوانید با این ظرفیت کار کنید. وقتی چنین فرصتهایی پیش می‌آیند، توصیه می‌کنم از تکنیک‌هایی که در فصل 9 توصیف شدند،استفاده کنید.

 هماهنگی

 این موضوع یکی از مهم‌ترین بخش‌ها در پرورش استعداد نسبت به دیگر زمینه‌های یادگیری است؛ زیرا بخش مهمی از پرورش استعدادها وابسته به عوامل روان‌شناختی و اجتماعی است. بیشتر بچه‌ها حداقل در برخی زمینه‌هایی که استعداد نشان می‌دهند، به خوبی عمل می‌کنند. اگر ما، به عنوان بزرگسالان موثر در زندگی بچه‌ها، واقعاً دلمان می‌خواهد به آنها کمک کنیم تا توانایی خود را بالا ببرند، باید به نحوه هم‌کنشی آنها در محیط‌های گوناگون توجه خاصی نشان دهیم. باید سعید کنیم یادگیری و انگیزه آنها را به روشهای مختلف بالا ببریم و هماهنگی یکی از آنهاست.

 

گروه‌های در معرض خطر

دانایی، توانایی است. هرچه بیشتر در مورد خودمان، فرزندانمان،تعلیم و تربیت، یادگیری، محیط و جامعه خود اطلاعات داشته باشیم، دانش بیشتری داریم و بهتر قادریم با موقعیت‌هایی که پیش می‌آیند، کنار آییم و درست تصمیم بگیریم. بسیاری از افراد، با زنان رفتاری متفاوت‌تر از مردان دارند، مدارس و ادارات اغلب کسانی را می‌خواهند که خوب می‌خوانند و می‌نویسند و نه کسانی که در این زمینه‌ها مشکل دارند؛ افرادی که نابینا یا ناشنوا هستند یا از نظر جسمی ناتوانی دارند، در برخی زمینه‌ها متفاوت از کسانی هستند که ناتواناییهای عاطفی دارند. آگاهی از این تفاوتها می‌تواند به والدین کمک کند به گونه‌ای موثرتر ساختار زندگی فرزندشان را شکل دهند. نگاهی متمرکز بر گروه‌های در معرض خطر به شما کمک می‌کند عوامل خاص محیطی را، که لازم است برای پیشرفت زمینه‌های استعداد بچه‌ها از آنها آگاه باشید، شفاف‌تر کنید.»

 
 
 
 
 
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ninidokhmal می باشد